در یك دستهبندی عمومی ، اگر پژوهش برای حل مسائل مشخص و موجود انجام شود نوع پژوهش از جهت خروجی ، كاربردی خواهد بود و اگر توسعه تئوریها و روشهای عمومی برای تولید دانش هدف باشد نوع پژوهش ، محض خواهد بود . با هدف تدوین روش پژوهش برای پژوهش در عملیات ، در اینجا دستهبندی عملیتری از انواع پژوهش در پژوهش در عملیات ارائه میكنیم . در این دستهبندی سه نوع پژوهش قابل تشخیص است : 1- حل مسائل واقعی . 2- توسعه مدل یا روش حل برای مسائل كلاسیك . 3- توسعه تئوریها یا فنون عمومی . در حل مسائل واقعی ، متخصص پژوهش در عملیات با مسالهای مربوط به یك عملیات در حال اجرا روبروست . صرفنظر از اینكه مشكل چه باشد و چگونه توسط سفارشدهنده مطرح شده باشد ممكن است از دیدگاه پژوهش در عملیات ناشناخته بوده و به درستی تعریف نشده باشد یا چیزی به غیر از آنچه باشد كه مدنظر سفارشدهنده است ؛ بنابراین تعریف مساله در این نوع پژوهش از اهمیت بالایی برخوردار است . واقعی بودن مساله ضرورت دقت در تعیین مفروضات ، جمعآوری دادهها ، تعیین پارامترها و روابط و تدوین اهداف عملیات و شاخصهای اثربخشی را دوچندان مینماید . عوامل اشاره شده نقش تعیینكنندهای در تعریف مساله و دستیابی به راهحل دارند . راهحل پیشنهادی در حل مسائل واقعی زمانی ارزشمند است كه بتواند در عمل پیاده شود . یعنی تطبیق و تعدیل راهحل پژوهش به شكلی كه به راهحل عملیاتی و واقعی منجر شود بسیار مهم است . مسائل كلاسیك ، مسائلی هستند كه به دلیل تشابه در بسیاری از عملیات مختلف ، پژوهشهای متعدد برای ارائه راهحل و دارا شدن سابقه علمی در كتابها و مقالههای مربوط به پژوهش در عملیات ، به شكل كلاسیك درآمدهاند . مساله فروشنده دورهگرد ، مساله مسیریابی وسایل ترابری ، مسائل برش و چیدمان ، تعادل خط مونتاژ ، مساله زمانبندی خدمه پرواز ، مساله تخصیص مضاعف و زمانبندی كارگاهی از مسائل كلاسیك به شمار میآیند ؛ این مسائل كاملا شناختهشده هستند . اهداف ، شاخصهای اثربخشی ، محدودیتها و قیود ، پارامترها و مفروضات هر یك از مسائل كلاسیك مشخص و روشن هستند . خصوصیات راهحل ، مشخص و به صورت مستقیم قابل كاربرد در موارد واقعی هستند . نیازی به جمعآوری دادههای واقعی نیست و دادههای فرضی كه به شرایط واقعی این نوع مسائل شبیه باشد كفایت میكند ؛ در حل این نوع مسائل ، پژوهشگر با توسعه مدلی از مساله ، روش حل مساله یا هر دو روبروست . در توسعه تئوریها یا فنون عمومی ، حل مساله واقعی یا كلاسیك مدنظر نیست بلكه پژوهشگر قصد دارد تئوریهای جدیدی را در قالب قضایا و روابط برای مفاهیم ، اصول و فنون موجود بیان دارد یا فن جدیدی را برای استفاده در حل مدلها ابداع نماید . در اینجا هدف كاربرد نتایج پژوهش در حل مسائل نیست (اگر چه ممكن است از آنها استفاده شود) بلكه تولید دانش در حوزه پژوهش در عملیات است . در این نوع پژوهش ، پژوهشگر با تعریف مساله ، جمعآوری دادهها ، مدلسازی و كاربرد نتایج حل مدل روبرو نیست و بنابراین روش پژوهش متفاوت و كمتر قابل مستندسازی خواهد بود . همانطور كه مشاهده میشود روش پژوهش در هر دسته متفاوت از دیگر دستهها خواهد بود . دسته اول و دوم براساس تعاریف ، پژوهش كاربردی هستند اما ممكن است پژوهشهای دسته اول منجر به انجام پژوهشهای دسته دوم و سوم و پژوهش دسته دوم منجر به پژوهش دسته سوم گردد ؛ پژوهش در دسته سوم ، پژوهش از نوع محض است . در گام آتی شباهتها و تفاوتهای مهندسی صنایع و پژوهش در عملیات را بیان خواهیم نمود ...
|