الف : مقدمه در طی سالیان اخیر و با جهش كشور به سمت و سوی صنعتی شدن و به موازات آن افزایش درصد جامعه جوان تحصیلكرده در ساختار جمعیتی ایران ، تقاضا برای شركت در آزمون تحصیلات تكمیلی دانشگاهها رشد چشمگیری به خود دیده است . شرایط و خصایص اجتماعی - اقتصادی و فرهنگی خاص حاكم بر ایران در سالهای پس از انقلاب و بویژه پس از جنگ فرسایشی با عراق ، جامعه را به سوی مدركگرایی - و نه دانشگرایی - سوق داده است . در باب چرایی و چگونگی پیدایی جو موجود و حاكمیت مدركمحوری بر اركان گوناگون زندگی ایرانی ، بحث بسیار است و مجال اندك ؛ لذا در این فرصت ، بر آنم كه به كنكاشی در حوزه تخصصی خویش - مهندسی صنایع - پرداخته و به ارزیابی كارایی آزمون كارشناسی ارشد این رشته در گزینش نخبگان و دانشمندان موردنیاز صنعت كشور اهتمام ورزم . كلام را با ذكر تاریخچهای كوتاه از مهندسی صنایع در كشور آغاز مینمایم ؛ سابقه تاسیس دانشكده مستقلی تحت عنوان دانشكده مهندسی صنایع در ایران به سال 1347 و دانشگاه صنعتی شریف باز میگردد ؛ جاییكه قریب چهل سال پیش ، نخستین دانشجویان مهندسی صنایع در كشور برای آشنایی با تكنیكها و مفاهیم این رشته جوان دور یكدیگر گرد آمدند . پس از آن و در سال 1357 بود كه دانشكده مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی امیركبیر راهاندازی گردید و ده سال بعد ، یعنی به سال 1367 اقدام به پذیرش دانشجو در مقطع كارشناسی ارشد نمود ؛ این سابقه نه چندان دیرپا اما با رشد فراوانی در اقبال صنعت و در نتیجه داوطلبین ورود به دانشگاهها به رشته مهندسی صنایع همراه بوده است .
ب : پایان جنگ تحمیلی و تشدید جدالی به نام كنكور پایان جنگ تحمیلی و ویرانیهای حاصله از آن در ساختارهای زیربنایی كشور به همراه عقب ماندن از صنعت روز دنیا در نتیجه تمركز بر پیكار با رژیم بعث عراق ، سیاستگذاران و دولتمردان كشور را به نیاز صنعت ایران بر تربیت نیروهای جوان و متخصص بومی ، بیش از پیش واقف ساخت ؛ این نیاز هنگامیكه با افزایش درصد نسل جوان در هرم جمعیتی كشور همراه شد لزوم افزایش ظرفیت پذیرش در دانشگاهها را موجب گردید . از این پس بود كه جدال داوطلبین در كسب كرسیهای دانشجویی و قبولی در رشتههای برتر و دانشگاههای معتبرتر ، شدت بیشتری به خود گرفت ؛ موسسات و آموزشگاههای كنكور نیز رشدی قارچگونه یافته و به ابزاری در جهت كسب درآمد عدهای قلیل با استفاده از جمعیت كثیر داوطلبان و خانوادههای آنان تبدیل گردید . این اما ، پایان مسیر نبود ؛ با رو به پایان نهادن سالهای دهه هفتاد ، پیك جمعیتی داوطلبان ورود به دانشگاهها در مقطع كارشناسی به سوی دورههای كارشناسی ارشد روانه شده و جامعه مدركزده و حاكمیت سردرگم و بیبرنامه كه برای فارغالتحصیلان كارشناسی - كه به حق ، مطالبه كار و حرفهای بر حسب تخصصشان می نمودند - راهكاری پیدا نمینمود ، برایشان جز تلاش برای ادامه تحصیل در مقطعی بالاتر ، نسخهای - البته ناخواسته - نمیپیچاند . این رقابت برای كسب شغلی مناسب و درخور در جهت تامین اقتصادی ، هنگامیكه با پارامترهای اجتماعی نظیر ازدواج توامان شد ، به گرهی نه تنها صنعتی كه جامعهشناسانه بدل گردید . دغدغههایی نظیر پیشی گرفتن تعداد دختران بر پسران در دانشگاهها ، افزایش سطح توقعات و انتظارات فارغالتحصیلان ، بالا رفتن سن ازدواج و مواردی اینچنینی سوژههایی نو در مباحثات جامعهشناسان خلق نمود . در رهگذر گرایش عمومی به تحصیلات تكمیلی ، رشتههایی كه از قابلیتهای افزونتری برخوردار بودند بیشتر و بیشتر مورد توجه قرار گرفتند . بازار كار مناسب در زمان حال و آینده ، گستردگی شاخههای درون رشتهای ، دور بودن از خشكی و عدم انعطافپذیری رایج در رشتههای فنی- مهندسی در آزمون كارشناسی ارشد مهندسی صنایع ترافیكی سنگین پدید آورد . این ترافیك ، تنها منحصر به مهندسین صنایع نگردید بلكه اقبال فارغالتحصیلان سایر رشتهها را نیز با هدف اخذ مدرك ارزشمندی چون كارشناسی ارشد مهندسی صنایع با خود به همراه آورد .
ج : مواد امتحانی آزمون كارشناسی ارشد مهندسی صنایع ، موهبت یا معضل ؟! در چنین شرایطی معیارهای گزینش دانشجویان از اهمیت بسزایی برخوردار است و آنچه كه ذكر آن در این گفتار موردنظر است بحث در همین موضوع است نه دلایل پیدایی شرایط موجود در جامعه از نگاه بالا بودن میزان فارغ التحصیلان بیكار و موارد اینچنینی دیگر كه در فوق بدانها اشاره شد ؛ كه اینها فرصتی دیگر میطلبند كه پرداختن به آنها نگارنده و خواننده را از هدف موردنظر خویش در این گفتار دور مینماید . پرسش و در واقع چالشی كه نگارنده سعی بر مطرح نمودن آن دارد این است كه آیا با توجه به آنكه مهندسی صنایع یكی رشتههای تاثیرگذار بر صنعت امروز جهان و ایران بوده و نقش مهندسین صنایع در واحدها و كارخانجات تولید كالا و ارائه خدمات ، نقشی حساس و كلیدی میباشد : Ø آیا معیارهای موجود در گزینش دانشجویان تحصیلات تكمیلی این رشته با معیارها و استانداردهای جهانی آن تطابق و همخوانی دارد ؟! Ø آیا مواد امتحانی آزمون كارشناسی ارشد مهندسی صنایع ، بهینه انتخاب گردیدهاند ؟ Ø آیا آزمون كارشناسی ارشد مهندسی صنایع قابلیت آن را دارد كه خبرهترین و مسلطترین فارغالتحصیلان كارشناسی را كه آشنا به مباحث ، مفاهیم ، نرمافزارها و تكنیكهای مهندسی صنایع باشند را از سایرین تمییز و تشخیص دهد ؟ Ø آیا مطالعه منابع آزمون ، آن اندازه بر بار علمی پذیرفتهشدگان میافزاید كه در عرصه عمل و كار در صنعت بر كارایی آنان افزوده باشد ؟ آیا منابع موجود چنین بضاعتی را دارند ؟! Ø برای خیل عظیمی از داوطلبانی كه موفق به ورود به دورههای كارشناسی ارشد نمیشوند : آیا مطالعه مواد امتحانی فعلی ذرهای بر دانش صنایعی آنها افزوده است تا حال كه قبول نشدهاند دستكم بتوانند از آنچه در این مدت بر روی آن زمان و انرژی نهادهاند و به خاطر سپردهاند در صنعت و خدمات استفاده نمایند ؟ چند درصد از این اطلاعات خام در عرصه حرفهای و شغلی به كارشان خواهد آمد ؟ Ø و بسیاری ابهامات و آیاهای دیگر ...
|